نفس های زندگی ما ونداد نفس های زندگی ما ونداد ، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره
زندگی عاشقانه مازندگی عاشقانه ما، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره
نبض زندگی  رستا جونمنبض زندگی رستا جونم، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره

نامه هایی از جنس عشق(ونداد ، رستا)•●●♥♥❤

یه خونه با دو قبله

سلام شیشه عمر مامان  امروز روز نهم ماه رمضان  1392  و این دومین  ساله که تو با حضورت سفره افطارمون رو نورانی میکنی  دلم میخواد بگم که چقدر فرشته ای ولی نمیدونم چه طوری باید بنویسم  از حضور نورانیت  ... امسال این اولین سالیه که دارم روزه میگیرم بعد از  سه سال  و از شانس منم دقیقا توی بلند ترین روز هاش افتاده خیلی سخته  که بخوام پا به پای تو حرف بزنم وبازی کنم وبدوم و کتاب بخونم و ... اخه مامان تو انرژیت زیاده من که نمیتونم  این روز ها خیلی ضعف دارم بعضی وقتها فکر میکنم که دیگه فردا نگیرم بعد دوباره موقع سحر پشیمون میشم موندم نمیدونم باید چی کار کنم خدا خودش کمک کنه ... ااین روز ه...
30 تير 1392

نامه 77(روزهای شیرین با تو بودن)

سلام پسرم ستاره زندگیم امرو 20 تیر 1392 ودومین روز از ماه رمضان است .رمضان ماه خودساختگی ماه تربیت برای خوب بودن خوب دیدن و خوب ماندن است. پسرم هنوز خیلی کوچولویی که بخوای بدونی این چیز هایی که دارم برات مینویسم چه معنی میده تو خوب وپاکی ومعصوم .همه کارات معصومانه است همه رفتارات از روی پاکیه ولی دوست دارم وقتی این نوشته ها رو میخونی توی هر سنی که هستی باز هم خوب وپاک باشی. میدونم مامان این از دست دادن معصومیت با بزرگ شدنم  رابطه معکوس داره این رسم دنیاست ولی تو سعی کن خوب بمونی وسعی کن هیچ وقت کسی رو ازار ندی وکسی رو نرنجونی این که سعی کنی ادم باشی خیلی سخته ولی ماه رمضان فرصتی برای این کار تو از همه ما های رمضانت خوب استفاده کن... ...
27 تير 1392

نامه 76( پسر 2 سال و 4 ماهه من)

پسرکم سلام  عزیز دل  2 سال 4 ماهه من ببین چقدر زود دارن روزها پشت  سر هم میگذرند وبهمون اجازه لذت بردن  از این لحظات رو نمیدن تا چشم به هم میذاری میبینی روز ها گذشتند  و تو موندی یه عالمه کار نکرده و یه دنیا فرصت از دست داده ...  دوست دارم بغلت کنم فشارت بدم بوت کنم ولی این قدر درگیر روزمرگی ها شدم که یادم میره  چطور ساعت میگذره  حتی بعضی وقت ها وقتی خوابیدی تازه یادم میوفته که ااا خواستم باهات  اون بازی رو بکنم ولی یادم رفته یا اون خوراکی رو بدم ولی...   همیشه صبح ها خونه ایم ولی بعد از ظهر ها وقتی از خواب بیدار میشی با همدیگه میریم بیرون با هم میریم پارک یا ...
5 تير 1392

دلخوشی ها کم نیست...5

پسرم کودک دلبندم   گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید   گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد   گاهی برای به دست اوردن باید از دست داد   چون برخی از درس ها در زندگی فقط از طریق رنج ومحنت اموخته میشوند            دوستت دارم را من دلاویز ترین شعر جهان یافته ام این گل سرخ من است دامنی پر  کن از این گل که دهی هدیه به خلق که بری خانه دشمن که فشانی بر دوست....               ...
2 تير 1392
1